فردا برامون یه روز به یاد موندنیه
امروز بعد از مدت ها یه شوقی اومد تو دلم که خواستم بیام و ازش بنویسم شوق دیدن تو دخترکم آره جریانش خیلی طولانیه .... نمیتونم توی چند خط خلاصه ش کنم . اما فقط اینو بدون که مامان و بابا تا چند ساعت دیگه میخوان تو رو برای اولین بار ببینن هنوز نمیدونیم که ما رو به عنوان پدر و مادر تو انتخاب می کنن یا نه . اما امیدواریم دخترک 8 ماهه من . تا حالا ندیدمت ... هیچ تصوری از چهره ی معصوم کودکانه ت ندارم . اما با اینکه هنوز ندیدمت مهرت تو دلمه . تو این شرایط سخت که میدونم به احتمال زیاد خودم به زودی باردار میشم اگه خدا بخواد ، اما بازم با تموم وجودم تو رو میخوام اگه فردا ببینیمت و تو...