نبض زندگی

فردا برامون یه روز به یاد موندنیه

1394/6/23 1:3
نویسنده : مامان
118 بازدید
اشتراک گذاری

امروز بعد از مدت ها یه شوقی اومد تو دلم که خواستم بیام و ازش بنویسم 

شوق دیدن تو دخترکم 

آره جریانش خیلی طولانیه .... نمیتونم توی چند خط خلاصه ش کنم . 

اما فقط اینو بدون که مامان و بابا تا چند ساعت دیگه میخوان تو رو برای اولین بار ببینن 

هنوز نمیدونیم که ما رو به عنوان پدر و مادر تو انتخاب می کنن یا نه . اما امیدواریم 

دخترک 8 ماهه من . 

تا حالا ندیدمت ... هیچ تصوری از چهره ی معصوم کودکانه ت ندارم . 

اما با اینکه هنوز ندیدمت مهرت تو دلمه . تو این شرایط سخت که میدونم به احتمال زیاد خودم به زودی باردار میشم اگه خدا بخواد ، اما بازم با تموم وجودم تو رو میخوام 

اگه فردا ببینیمت و تو رو به ما ندن ، دلمون می گیره ... اما بازم راضی هستیم به رضای خدای بزرگ 

هرچی که اون بخواد قطعا خیر و صلاح توی همونه 

دخترکم فردا برای اولین بار بغلت میگیرم .. ازت عکس می گیرم اگه بهمون اجازه بدن .. و تا موقع اومدنت به خونه مون هر روز به عکست نگاه میکنم و بی صبرانه منتظر اومدنت میشم 

مطمئنم که تو دختر کوچولوی خوب و عزیزی برای ما میشی و ان شالله ما رو هم مثل پدر و مادر واقعی خودت میدونی و دوستمون خواهی داشت . 

عزیزکم ... من با تو قراره مادری رو تجربه کنم . 

اولین تجربه ی مادری من با توئه ... 

و به همین زودیا ان شالله یه نی نی هم میاد که داداشی یا خواهری تو میشه ! 

دوست دارم عزیزم . تا فردا و لحظه ی دیدنت ، لحظه شماری می کنم . بوسمحبت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نبض زندگی می باشد