نبض زندگی

می نویسم بی تو

1391/4/5 16:49
نویسنده : مامان
248 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدایی که عاشق است بر ما 

و حس عشق نابش به بنده هایش را در دل "مادر" میگذارد .

 

می نویسم بی تو

اکنون

که نیستی ..

اما رویای تو را در سر دارم

رویای شیرین با تو بودن

و حس توصیف ناپذیر مادری ....

 

می نویسم برای تو

وقتی که درون من رشد خواهی کرد.خواهی غلتید ... 

و لحظه به لحظه انتظارم را بیشتر و بیشتر خواهی کرد ....

 

می نویسم از تو

وقتی که پا به دنیای من و ما میگذاری

وقتی که لحظه به لحظه زندگیم را سرشار از حس شیرین عشق میکنی

عشق مادری

عشق من به تو

و بزرگ میشوی

قد میکشی... در این دنیای بزرگ جایی برای خود می یابی

 

می نویسم با تو

حرفهایم را بخوانی یا نخوانی مینویسم

مینویسم تا از یادم نرود لحظه های شیرین زندگی ام را با تو

تا از یادم نرود که نعمتی دارم زیباتر از همه ی داشته ها

تا از یادم نرود که به خاطرت شگرگذار باشم

خوب می شود اگر بعدها در این ماندگار کردن ، همراهم باشی

و تو نیز بگویی از هرآنچه دلت میخواهد!

و با هم ادامه دهیم ثبت روزهای زندگی را که نبضش تویی ....

 

"مادرت"

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان نیایش
13 تیر 91 10:42
سلام چه وبلاگ خوشگلی
خیلی قشنگ نوشتی
ان شاا لله هر وقت که می خوای نی نی قشنگت بیاد تو دلت بعدشم تو بغلت
اسم وبلاگت هم خیلی خیلی قشنگه
نمی دونم چرا اینقدر حس خوبی دارم نسبت به اینجا یه حس آشنا
به هر حال ممنونم که به نیایش رای دادی



سلام
مرسی آبجی خوشگلم .. !! چه جالب که تا وبمو دیدی فهمیدی آشنام !! نا سلامتی خواهریم دیگه ولی خیلی حس قوی ای داری . کاش بهت نمی گفتم و میومدی اینجا جوابمو میخوندی وسورپرایز میشدی!
ممنونم خواهری خوشگل خودم.پس سلیقه هامون مثل همه که از اسم وبم خوشت اومد بدون اینکه بدونی مال منه .
دوست داااااااارم.بووووووووووووووس




مامان نیایش (خاله ی نبض زندگی)!!
18 تیر 91 15:46
واقعا هم سورپرایز شدم عزیزم دلم می خواست الان تو وب نیایش جار بزنم وبلاگ خواهر زاده ام رو که معلوم نیست کی میاد ولی خب نمیدونستم الان وقتشه یا نه می خواستم ازت بپرسم یادم رفت! الهی فداش شم که هنوز نیومده دلم می خواد بیام براش یادگاری بنویسم دوستتون دارم و خیلی خوشحالم و امید وارم که اگه خدا هم می خواد بهترین موقع بیاد پیشمون که می دونی خودت بهتر از من که خاله شدن هم کمتر از مامان شدن شیرین نیست



مرسیییییییییی خواهری خوبمممممممم . قربونت برم که اینقدر با محبتی . آره خب معلومه من میدونم خاله شدن چه لذتی داره تو که نمیدونی !!

ولی نه هنوز کسی ندونه بهتره آخه منم دیر به دیر آپ میکنم یا شاید اصلا آپ نکنم .
همونموقع باشه جالبتر میشه .. الان دارم فکر میکنم اصلا وب رو نگه دارم یا نه . آخه همون موقع وب ساختن هم یه لطف دیگه ای داره

به این زودیا هم که نیست ...

منم خیلی دوستون دارم آبجی جوووووووووونم . ممنون . ایشالا اونم در آینده قدر خالشو بدونه که حتما همینطوره . یه دونه که بیشتر نداره دیگه

بوووووووووووس بوووووووووس
مامان نیایش
19 شهریور 91 20:31
قربونش برم به نظزت یعنی چی؟یعنی درگیرم نه؟ قالب وبلاگت هم خیلی خوشگله خیلی


مرسی خاله جونی ..
ممنون که بهم سر زدی .
درگیر واسه چی خاله ؟؟
آره قالب وبمو دوست دارم فقط بدیش اینه که صفحه بندی نداره .کلا هرچی قالب خوشگل پیدا میشه صفحه بندی نداره.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نبض زندگی می باشد