نبض زندگی

میخوام باور کنم تا آخر عمر...کنارت سالها تحویل میشه!

1391/8/27 3:22
نویسنده : مامان
158 بازدید
اشتراک گذاری

وقتی که این وبلاگ رو برات ساختم اصلا تصمیم نداشتم که تا وقتی میای توش چیزی بنویسم .توی پست ثابت وبلاگ نوشته بودم که "این وبلاگ وقتی نی نی اومد تو دل مامانش به روز میشه " !!!

اصلا راستشو بخوای از این اسم برای وبلاگی که در آینده میخواستم برات بسازم، خوشم اومد و با خودم گفتم همین الان ثبتش کنم تا یه وقت یه نفر دیگه ثبتش نکنه و این شد که این وبلاگ به وجود اومد .... البته نا گفته نماند که یه وبلاگ دیگه برات ساخته بودم توی تاریخ 90/5/5

که این روز، اولین سالروز "زیر یک سقف رفتن "‌ من و بابایی ت بود !

اما بعد از مدتی حذفش کردم و بعدشم خیلی پشیمون شدم !!!

 چند وقت پیش هم رفتم به آدرس همون وبلاگ و دیدم یه نفر دیگه ثبتش کرده .

.

.

.

 اما امشب خوابم نمیبرد .. دلم بهونه می گرفت....نمیدونم چرا...

دلم میخواست بیام تو این فضای مجازی و با تو حرف بزنم!

با تویی که نمیدونم کی میای ... نمیدونم دختری یا پسر ... نمیدونم اصلا میای یا نه...!

با تویی که نیومده تمام ذهن منو به خودت مشغول کردی،‌ طوریکه هر شب قبل از خواب به این فکر میکنم که اگه کی بیای بهتره و هزار و یک برنامه برای اومدنت می چینم .

بدون اینکه از فکرای تو سرم به کسی چیزی بگم ....

بدون اینکه بدونم باید به حرف دلم گوش بدم یا به منطق مغزم ؟!

به حرف دلم گوش بدم که میگه یه بچه میخواد که شب و روز رو باهاش سر کنم ...که وقت بی خوابی هاش تا صبح براش لالایی بخونم ... براش فرنی درست کنم ، غذاهای مخصوص بچه ها رو یاد بگیرم در حالیکه هنوز غذاهای مخصوص آدم بزرگا رو درست حسابی بلد نیستم ! ... که وقتی خوابه به چشماش خیره بشم و ساعتها براش دعا بخونم که خدا حفظش کنه ... که وقتی مریض میشه بمیرم و زنده بشم ... که وقتی اولین کلمه رو به زبون میاره پر بکشم و برم تو آسمون ...

 

یا به منطق مغزم که میگه هنوز هر دومون درس داریم ... هنوز صاحب خونه نشدیم ... هنوز اونقدر درآمد نداریم که بتونیم برای بچه هم خرج کنیم ... هنوز یک مسافرت دو نفره غیر از ماه عسل نرفتیم ... هنوز فلان کلاس رو نرفتم ... هنوز گواهینامه نگرفتم ... هنوز خیلی چیزا هست که تجربه نکردیم... هنوز خیلی چیزا هست که باید برای بچه دار شدن یاد بگیریم ... هنوز وقت زیاده...هنوز ... هنوز...هنوز...

 

توی اینجور موارد شاید عقل و منطق قدرتش اینقدر زیاد باشه که دل رو مغلوب کنه و شکستش بده ... شاید منطق منم به احساسم پیروز بشه .. به هر حال منطقه دیگه .. احساس که سرش نمیشه !

اما هرکی ندونه تو که خیلی خوب میدونی، من چقدر دلم تو رو می خواد . مگه نه ؟!!

 

مامان دلتنگت/ساعت ٣:٣١ دقیقه

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نبض زندگی می باشد