برای دخترک قشنگم

پرنیان قشنگم 

از روزی که قدم تو زندگی من و بابایی گذاشتی همه چیز برامون عوض شده 

زندگی مون یه رنگ و بوی دیگه گرفته... شیرینم! دختر نازک نارنجی من اینقدر به من و بابایی وابسته شدی که اگه حتی یه لحظه کوچیک هم تنهات بذاریم کلی ناراحت میشی و گریه می کنی. قربونت برم... من و بابایی هم خیلی به تو وابسته شدیم 

احساس شیرین مادری برای من با وجود تو معنا شد. با وجود تو فهمیدم حس مادر بودن چقدر شیرینه.

لمس دستای کوچولوی تو وقتی که اروم روی پاهام داری می خوابی، بهترین احساس دنیا رو بهم میده 

حسی که تا حالانداشتم. 

تلاشت برای یاد گرفتن هر کار جدید، برای حرف زدن، برای نشستن و راه رفتن و... خنده های از ته دلت، حتی غر غر کردن ها و گریه کردن هات.. همش بهم حس زندگی و زنده بودن میده.

درسته که گاهی خسته میشم مثل همه مامان ها... گاهی شاید حوصله نداشته باشم.شاید کم خواب بشم و بی طاقت 

اما همیشه همیشه، تو توی دلم اون جایی هستی که باید باشی. 

اینو مطمئن باش. 

اینجور وقتا وقتی به روزایی فکر میکنم که تو بزرگ شدی هم حس دلتنگی برای این روزهاتو پیدا میکنم و هم از ته دل خوشحال میشم.. توی تصوراتم می بینم که دختر بزرگی شدی و همدم دل مامان. می بینم که دانشجو شدی... ازدواج کردی، بچه دار شدی.... اون وقت قند تو دلم آب میشه 

اما بزرگ شدن تو به معنی پیر شدن منم هست. 

پس باید قدر لحظه لحظه ی الان رو بدونم. 

برای لذت بردن نباید منتظر آینده بود. خود این لحظه ها هرکدوم پر از شادی و شیرینی هستن... 

از ته دلم امیدوارم که  شادی تو در کنار ما و شادی ما در کنار تو، پایدار و ابدی باشه.

امیدوارم وقتی که بزرگترشدی از اینکه ما پدر و مادرت هستیم خوشحال باشی و ما رو دوست داشته باشی

من مطمئنم که تو مایه افتخار ما میشی دخترکم.

شیرین عسل من

همیشه دوست داریم.