نبض زندگی

بعد از مدتها

1398/10/29 23:00
نویسنده : مامان
113 بازدید
اشتراک گذاری

 

مدتهاست اینجا ننوشتم اما امروز بالاخره بهونه ش پیدا شد و‌ یهو دلم برای اینجا تنگ شد... مشغله هایی که تو این سه سال داشتم اینقدر زیاد بود و اینقدر فرصتم کم بود که نشد... اما گاهی توی دفترم برات می نوشتم و بیشتر خاطراتت رو با عکسهات توی اینستاگرام برات ثبت کردم

تو این یکسال اخیر چند‌ باری جسته و گریخته سعی کردم که تو قالب های مختلف بهت بگم که چجوری شد که‌ اومدی پیش ما و شدی دخترمون. قبلا خیلی سربسته میگفتم اما مدتیه که واضح تر در موردش با هم حرف می زنیم.

این توصیه‌ ی روانشناس بود که توی این سن بدونی و قبل از رفتن به مدرسه.

‌‌و با همین ذهنیت بزرگ و بزرگ‌تر بشی. 

گاهی ازم یه سوال هایی میپرسی. مثل اینکه چرا اومدین و‌ منو آوردین پیش خودتون 

یا بعضی وقتا حرفای خیلی با مزه ای می‌زنی 

مثل اینکه چند وقت پیش وقتی حسابی داشتی شیرین کاری میکردی برگشتی بهم گفتی عجب دختر بامزه ای انتخاب کردیا !

یا مثلا وقتی داشتی خونه مامان جون ( مامانم ) شیطونی میکردی بهشون گفته بودی مامانم یه دختر شیطون‌ انتخاب کرده خب من چیکار کنم 😄

نمیدونم چرا حالا این تو ذهنت رفته که ما تو رو انتخاب کردیم، دوست ندارم که این ذهنیت برات باقی بمونه. چون انتخاب بچه اصلا معنی نداره و برای ما هم معنی نداشت. 

ما هیچ بچه ای رو ندیدیم. ما فقط می دونستیم که تو دختری 

اما باید قبل از دیدنت، بهشون میگفتیم که می خوایم سرپرستت باشیم یا نه.

هیچی مهم نبود. تنها چیزی که مهم بود این بود که ما می تونستیم صاحب یه دختر کوچولو بشیم و همین باعث شد قبل از دیدنت، اون برگه ها رو امضا کنیم.

اونا داشتن یه جورایی امتحانمون میکردن که ببینن چقدر مصر هستیم و آیا قبول می کنیم یا نه.

تنها دغدغه ای که داشتم این بود که اگه بازم با وجود اینکه عمل قلب داشتی، نیاز به مراقبت های خاصی داشته باشی آیا میتونم از عهده ش بر بیام .... 

و خدا رو شکر، بعد از اومدنت از بابت این موضوع هیچ مشکلی نداشتی و‌همیشه خدا رو شکر میکردم که کاملا سلامتی.

بهت قول دادم که یه بار باهم سه تایی بریم شیرخوارگاه 

تا اونجا رو از نزدیک ببینی و بچه ها رو هم ببینی .

حتی یه سری از اسباب بازی هاتو جدا کردی و گفتی میخوام ببرم بدم بهشون 

فدای مهربونیت بشم ☺️😚

نمیدونم کی بشه اما امیدوارم به زودی بتونیم بریم.

امروز یه کلاس خیلی خوب داشتم. 

که قراره کلی چیزهای خوب یاد بگیرم تو زمینه ی بهبود رابطه والد و کودک و عنوان کلاسش هم همینه 

بعدا بیشتر برات میگم 😊❤️

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نبض زندگی می باشد